جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۸

عاشورای خونین 88

تو محاربی که برادرم را کشتی، تو محاربی که باتوم بر سر خواهرم فرود آوردی، تو محاربی که همچون سگِ افسار گسیخته به مادرم حمله می کنی، تو محاربی که حرمت موی سپید پدرم را نگه نمی داری..تو محاربی...محاربِ با آزادی، انسانیت، شرف و هر آنچه بوی نشاط بدهد...تو محاربی،محاربِ با شادی، زندگی، طراوت و هر آنچه رنگ سبز دارد، روح سبز دارد



آنها ژ۳ و کلاشینکف نداشتند، آنها کلت نداشتند، آنها باتوم و شوک دهنده نداشتند،آنها گاز اشک آور و اسپری فلفل نداشتند.آنها فقط دستانشان را به علامت پیروزی بالا برده بودند و مثل همیشه با سکوت حرکت می کردند

خدا بخواب و آسوده بخواب، چون عاشورا گذشت و دسته گل ها را به خاک سپردند و روحشان هر کجا رود به نزد خواب آلوده ها نخواهد رفت. پس با وجدانی آسوده بخواب

فیلم رو تکثیر کنید و به همه نشون بدید که عزیزانمون را چطور در روز عاشورا سلاخی کرده اند... به همه خانه ها در دورترین نقطه ها، آنجا که فقط صدا و سیمای ضرغامی میرسه برسونید....خواهران و برادرانم را نزنید، نکشید .... در زندانها را باز کنید....زمستان است....ولی سر می آید این
زمستان

هیچ نظری موجود نیست: