فقط می خواستم از یه دوست که کلی وقت گذاشت و این صفحه نظم گرفت تشکر کنم
:)
۱ نظر:
ناشناس
گفت...
دوست داشتن»، از عشق برتر است.
عشق،معشوق را مجهول و گمنام مي خواهد، تا در انحصار او بماند؛ زيراعشق، جلوه يي از خود خواهي و روح تاجرانه يا جانورانهي آدمي است؛ و چون خود به بدي خود آگاه است، آن را در ديگري كه مي بيند، از او بيزار مي شود و كينه برمي گيرد. اما دوست داشتن، دوست را محبوب و عزيز مي خواهد؛ و مي خواهد كه همه ي دل ها، آن چه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند. كه دوست داشتن، جلوه يي از روح خدايي و فطرت اهورايي آدمي است؛ و چون خود به قداست ماورايي خود بينا است، آن را در ديگري كه مي بيند،ديگري را نيز دوست مي دارد، و با خود آشنا و خويشاوند مي يابد...!!??
۱ نظر:
دوست داشتن»، از عشق برتر است.
عشق،معشوق را مجهول و گمنام مي خواهد، تا در انحصار او بماند؛ زيراعشق، جلوه يي از خود خواهي و روح تاجرانه يا جانورانهي آدمي است؛ و چون خود به بدي خود آگاه است، آن را در ديگري كه مي بيند، از او بيزار مي شود و كينه برمي گيرد. اما دوست داشتن، دوست را محبوب و عزيز مي خواهد؛ و مي خواهد كه همه ي دل ها، آن چه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند. كه دوست داشتن، جلوه يي از روح خدايي و فطرت اهورايي آدمي است؛ و چون خود به قداست ماورايي خود بينا است، آن را در ديگري كه مي بيند،ديگري را نيز دوست مي دارد، و با خود آشنا و خويشاوند مي يابد...!!??
ارسال یک نظر