شنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۸

آ--------زا------دی


تيک تيک ساعت...شب از نیمه گذشته و من سخت بی تابم
اخم و گريه و حجم کلمات و خبرها از باورم گذشته
چشمم را می بندم و به آزادی می انديشم.... آزادی
بخش ميکنم آ -----زا ------ دی
رنگش ميکنم
حجم اين لغت را در باورم به تصوير ميکشم
اشک در چشمانم حلقه ميزند
ريه ام را پر ميکنم از اميد، نفس های سنگين نا اميدی را از درونم دور ميکنم
خوب ميدانم که این روزها سخت دلگرفته و دلتنگِ ايران و مادر و پدر و بوی دود شهرم هستم
ميدانم که صدايم بريده و لرزان و نگران است.... ولی به فردا می انديشم
دختر کوچکی را ميبينم که در فضای "آزاد" راه رفتن می آموزد
نه در هیچ گوشه از این دنیا ،که در ایران ما
خوشحال ميشوم...اشک غلتيده بر گونه ام را پاک ميکنم و فرياد ميکشم
مرگ بر ديکتاتور

۲ نظر:

ناشناس گفت...

آزاده خانم
چه زیبا و چه شیوا احساسات را بیان کرده ای
با آرزوی روز های بهتر

ناشناس گفت...

آزادی کلمه و موضوع قابل تاملی است در تاریخ بشریت و در مقاطع مختلف زمانی مفهوم این کلمه دائما دستخوش تغیر وتحولات گسترده بوده است در این خلاصه قصد موشکافی از این روند تاریخی را ندارم ولی تمجه شما را به این مکته خلب مینمایم که در همین دوران فعلی نیز در همین کره خاکی برداشتها از مفهوم آزادی در قبائل آبورژین استرالیا با آنچه در ایلات متحده آمریکا درک میشود متفاوت است پس بنابراین باید ببینیم از کدام مفاهیم استفاده میکنیم
اگر بتوان گفت آزادی در هر جامعه عبارت از حرمت انسانی است که اکثریت آن جامعه برای انسان قائل هستند و این حرمتها تعاریف خود را دارند لذا باید پذیرفت که به مفاهیم آزادی آن جامعه باید احترام گذاشت گرچه ممکن است با معیار های ما خوانائی نداشته باشند
نکته دیگر اینکه آزادی بطور کلی در جوامع با پیشرفت اقتصادی ارتباط مستقیم دارد بنظر میرسد هرچه اقتصاد پیشرفته تر باشد و انسانها بطور مستقیم از مراجع زر و زور و قدرت بدور باشند آزادی های اجتماعی و فردی بیشتر است
حال سئوال اینستکه آگر آن مفاهیم با
مفاهیم ما
مغایر باشند چه باید کرد بنظر میرسد
بدیهی است هرگونه اعمال قدرت قهریه یا غیر قهریه پاسخ این سئوال نمیتواند باشد زیرا خود نقض غرض است و آزادی را پایکال میکند پس چه باید کرد بنظر میرسد دو راه بیشتر وجود ندارد اول نشر مفاهیم خودمان و دوم کمک به آن جوامع جهت پیشرفت اقتصادی اولی آنها را به قضاوت مینشاندو دومی پایه های باور آنها را از هم میپاشد
و اما ایران عزیز ما در کجا قرار گرفته است باز بنظر میرسد که در زمینه ایده های نوین آزادی کار از حودود یم صد واندی سال پیش و از زمانهائی پیش از مشروطیت آغاز شده است در آن زمان درصد ناچیزی از مردم جامعه مفاهیم آزادی را بصورتی که امروزه ما آنرا میشناسم قبول داشتند ولی رفته رفته با افزایش پیشرفت اقتصادی این درصد افزایش یافته و این در صد تبدیل به اکثریتی شده اند حال اقلییت از معیار های خود دفاع میکند و هر آنچه باید بکند تا قدرت را از دست ندهد مانند فجایع اخیر خواهد کرد زیرا مندانند اگر این سنگر را از دست بدهند نقطه نظراتشان محلی دیگر از اعراب نخواهدداشت بنابراین مقاومت میکنند و فاجعه میافرینند جالب اینجاست که یاران غار آنها و توده های مردم که تا دیروز همسنگر آنها بوده اند فوج فوج از آنها بردیده اند و باز هم میبرند ولی از دست دادن قدرت علاوه بر اینکه ایده های آنها از آزادی را به تاریخ خواهد سپرد منافع اقتصادی آنها را نیز از بین خواهد برد بنابراین مقاومت خود را تشدید میکنند حالا سئوال ایجاست که ما چکار باید بکنیم اولین کاری که نباید بکنیم از دست دادن امید به این روند بالنده است یعنی یاس را نباید به خود راه دهیم و بطور مستمر مفاهیم خود از آزادی را باید نشر دهیم تا سیر ترک متحدان آنها شتاب بیشتری بگیرد دومین کاری که رسالت بزرگتریست تدوین آنچه میخواهیم پس از این حکومت شکل بگیرد میباشد این مطلب همیشه در حرکت های اجتماعی ما دچار نقصان بوده است و از هم اکنون باید بدان پرداخت
سئوال بعدی اینستکه این تحولات به چه صورت خواهد بود و چه زمانی رخ خواهد داد پاسخ به این سئوال ما را به یم حیطه دیگری از قدرت میبرد قدرتهای بین المللی آنها نیز منافع خود را پیگیری میکنند و برای این جامعه برنامه ریزی های خود را دارند ما شاهد چگونگی رخدداد انقلاب ایران بعنوان یکی از تحولات اخیر بوده ایم و اکنون مطالب سری مربوط به این تحولات نشر گردیده و همه میتوانند تصمیمات پشت پرده آنرا دریابند بنابر شواهد امر تا زمانی که حامی اصلی شاه یعنی آمریکا منافعش ایجاب میکرد وی را حفظ نمود و بمحض آنکه دریافت ادمه حکومت وی منافع آنها را به خطر انداخته تصمیم به جابجائی وی گرفتند لذا درب این جعبه جادو چه زمانی باز میشود بستگی به ساخت و پاخت های آنها دارد و از داخل این جعبه مجددا چه اعجوبه ای در میاورند معلوم نیست آنچه من فکر میکنم اینستکه باید آماده بود باید مردم برنامه خود را تدوین کنند زیرا قدرت های بین المللی نیز در پس این تحولات باید در مقابل یک خواسته قراربگیرند اگر خواسته ای در کار نباشد آنهاهرجه میلشان باشد شکل میدهند بنابر این باید به فکر فردا وصبح روز بعد بود ضمنا فراموش نکنیم که پس از تمام این بالا پائین رفتن ها به مدینه فاضله نمیرسیم شاید چند قدم در زمینه تغییر فرهنگ جامعه موفقییتهائی حاصل کنیم که این نیز خودش خوب است بود بنابراین آزاده خانم گریز پا این مسیر مسیری پوشیده از حرمان هاست خون نداها و سهراب های زیادی ریخته خواهد شد تا این درخت به بار بنشیند دلعای زیادی خواهد سوخت و به آتش کشیده خواهد شد و برای به ثمر رساندن آن مقاومت لازم است جدا از این تراژدی های انسانی که برای کاهش آنها باید تلاش نمود
حال باید به فکر صبح روز بعد بود
خدا قوت