شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۸

اعدام


خبر کوتاه بود

-------- ((اعدامشان کردند.))

خروش ِ دخترک برخاست
دو چشم ِ خسته اش از اشک پُر شد،
گریه را سر داد ....

و من با کوششی پُر درد اشکم را نهان کردم.
می پرسد ز من با چشم ِ اشک آلود
چرا اعدامشان کردند؟

-------- عزیزم دخترم!

آنجا، شگفت انگیز دنیایی ست
دروغ و دشمنی فرمانراویی می کند آنجا
طلا، این کیمیای خونِ انسان ها
خدایی می کند آنجا
شگفت انگیز دنیایی که همچون قرن های دور
هنوز از ننگِ آزار ِ سیاهان دامن آلوده ست.
در آنجا حق و انسان حرف هایی پوچ و بیهودست
در آنجا رهزنی، آدمکشی، خونریزی آزاد است
و دست و پای آزادی ست در زنجیر ...

عزیزم دخترم!
آنان
برای دشمنی با من
برای دشمنی با تو
برای دشمنی با راستی
اعدامشان کردند
و هنگامی که یاران
با سرودِ زندگی بر لب
به سوی مرگ می رفتند
امیدی آشنا می زد چو گل در چشم شان لبخند
به شوق ِ زندگی آواز می خواندند
و تا پایان به راهِ روشن خود با وفا ماندند.

عزیزم!
پاک کن از چهره اشکت را ز جا برخیز!
تو در من زنده ای، من در تو، ما هرگز نمی میریم
من و تو با هزارانِ دگر
این راه را دنبال می گیریم
از آنِ ماست پیروزی
از آنِ ماست فردا با همه شادیّ و بهروزی

عزیزم!
کار ِ دنیا رو به آبادی ست
و هر لاله که از خون ِ شهیدان می دمد امروز
نویدِ روز ِ آزادی ست.

شعر از هوشنگ ابتهاج

یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۸

تولد ندای ایران زمین - 23/01/2010لندن - پرس TV











شبکه جنبش راه سبز(جرس):
همزمان با بیست و هفتمین سالگرد تولد ندا آقا سلطان- از شهدای قیام مردم ایران پس از کودتای انتخاباتی خردادماه-گروهی از ایرانیان حامی جنبش سبز در لندن، بعد از ظهر شنبه سوم بهمن ماه، تجمعاتی در گرامیداشت یاد ندا و دیگر شهدای ماههای اخیر ایران برگزار کردند. در یکی از گردهمائی ها که مقابل دفتر PRESS TV (رسانه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی) در لندن برگزار شد، تجمع کنندگان به "اطلاع رسانی دروغ و وارونه سازی اخبار واقعی ایران و اعتراضات مردم داخل کشور" توسط این رسانه شدیدا اعتراض کردند. در آغاز این مراسمِ ، حاضران با در دست داشتن شمع، گل رُز و عکس های ندا چند دقیقه سکوت کردند و سپس به پیامی که کاسپین ماکان، نامزد ندا ارسال کرده بود گوش دادند. این پیام را آندریاس، یکی از شهروندان آلمانی که در جریان حوادث بعد از انتخابات، شش روز در ایران بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، قرائت کرد. بعد از لحظاتی، کاسپین ماکان نیز در یک پیام زنده تلفنی از تجمع کنندگان تشکر کرد.

در ادامه مراسم ۲۷ تن از حضار که تی شرت هایی با تصویر ندا پوشیده بودند، به سمت درب ساختمان PRESS TV حرکت کردند و به یاد بیست و هفتمین سالگشت تولد آن زنده یاد، ۲۷ شمع، گل رز و تصویر ندا را مقابل در آن خبرگزاری نهادند و اعتراض خود را به این شبکه خبری نشان دادند. خبرگزاری PRESS TV، به غیر از اینکه طی ماههای اخیر سعی کرد اخبار و حوادث داخل ایران را کاملا وارونه و دروغ به افکار عمومی جهان و بویژه بریتانیا القا نماید، طی هفته های اخیر نیز -همزمان با رسانه های داخلی حامیان کودتا- فیلمی کوتاه پخش کرد تا نشان دهد "در جریان قتلِ ندا، خودِ وی نیز با دکتر آرش حجازی و دستگاههای جاسوسی غرب همکاری داشته است." دو ماه پیش نیز گروهی از بسیجیان و حامیان محمود احمدی نژاد نمایشی خیابانی ترتیب دادند تا نشان دهند، سرویس های امنیتی غرب جهت "تخریب چهره نظام" دست به قتل ندا زده اند.

اردوان از گروه "WHERE IS MY VOTE" لندن، یکی از دلایل حضور جلوی پرس تی وی را، دروغگوئی های مکرر این شبکه خبری در مورد وقایع اخیر ایران ذکر کرد . شبکه ای که بزعم وی از پول بیت المال ارتزاق می کند ولی در جهتی مخالف منافع مردم ایران فعالیت می کند. کیوان یکی دیگر از حامیان جنبش سبز در لندن نیز، دلیل این تجمع را "خفقان داخل ایران" و "لزوم رساندن پیام مردم داخل کشور -توسط ایرانیانِ برون مرز - به گوش جهانیان" بیان نمود. گردهمائی امروز حامیان جنبش سبز مقابل PRESS TV را، تعدادی از شبکه های خبری اروپا و انگلستان از جمله الجزیره، ITN، کانال چهار بریتانیا و... پوشش دادند. در انتهای مراسم، یکی از اساتید رشته فلسفه از دانشگاه آکسفورد انگلستان ضمن ابراز همدردی با ایرانیان پیرامون شهادت ندا، خاطرنشان کرد که آن دانشگاه بورسیه ای تحصیلی برای گرامیداشت نام و یاد این شهید راه آزادی و دموکراسی برای ایرانیان مقرر نموده است.
...
امروز در ایران نیز خانواده ندا بر مزار او در بهشت زهرا حاضر شدند و همراه با جمعی از مردم که برای ادای احترام به ندا به آنها پیوسته بودند، یاد و خاطره او را گرامی داشتند. این مراسم تحت تدابیر شدید امنیتی و حضور گسترده ماموران امنیتی برگزار شد. به گزارش جرس، مادر ندا با مشاهده دهها تن از مردمی که توانسته بودند خودشان را به قطعه ۲۵۷ برسانند، در حالی که با صدای بلند گریه می کرد، خطاب به دختر خود می گفت: "بلند شو ببین چقدر مهمان داری، پارسال تنها بودی دخترم، بلند شو ندا!

Source:
http://www.rahesabz.net/story/8525/
Video Link:
http://www.youtube.com/watch?v=B47O8B4ctI4

جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

خاطرات

ذهنم بازیگوشی میکند ... رهایش میکنم .... بر پوسته خاطراتم دستی‌ میکشم....تنم میسوزد.... هنوز زخمی عمیق بر دل و جانم هست.... زیر چکمه‌های عشق له شدن را اینبار چشیدم
ورق میزنم خاطراتم را، هنوز هم لحظه های شیرینی به یادم هست که مرهمی باشد و حرمت آن همه دوست داشتن کمک می‌کند مرا بسیار....قرن‌ها ولی دورِ دور است شیرینی ها، تلخی‌ها و سوختن‌ها رهایم نمیکند.... باز هم ورق میزنم، میسوزم
آیا اینبار هم آزاده دیگری زیر چکمه‌های تو به مسلخ عشق میرود؟؟ نمیدانم
نه‌، به دنبالت نمیگردد چشمانم، پوزخند نزن...رها رها رها.... دلم میخواهد زودتر از یادم برود آنچه با دلم کردم
...
شانه‌ ای، همراه و همدلی داشتن این روز‌ها دعای خیر مادرم است برای من

یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۸

غربت قریب

آسمان آبی تر
باید این آسمان را دوست داشت تا سنگينی حجم تنهايي غربت به دلت نشینه
باید اين هوا را بویید و بوسيد تا تصور حجم غربت از پا نندازتت
من از فشار و فضای جنگیدن ناتمام با غربت خسته ام
میخواهم اين راه را که خودم با کيفي قرمز واردش شدم و از فضای آزادش نفس کشيدن را تجربه کردم و آزاده بودن را نقاشي کردم و خودم را در فضاي آن یاقتم و شناختم، دوست بدارم
میخواهم خالق روزها و لحظه هايي باشم بدونِ آه هاي پی در پي در غم دوري از وطن وخاک و مرز و بومم
دلتنگ همه هستم ولی از دلتنگي کردن خسته ام
از رد پاهاي اشکهایم بر صورتم دلگيرم...ميسوزد گونه هایم
صداي خنده ام را ميخواهم
ميخواهم با دلتنگی هايم مستي کنم
پر کن پیاله را

پنجشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۸

برف

آنقدر برف بارید تا از دلم شست,
شست تمام سیاهی را که از تو به یادگار گرفته بودم

جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۸

عاشورای خونین 88

تو محاربی که برادرم را کشتی، تو محاربی که باتوم بر سر خواهرم فرود آوردی، تو محاربی که همچون سگِ افسار گسیخته به مادرم حمله می کنی، تو محاربی که حرمت موی سپید پدرم را نگه نمی داری..تو محاربی...محاربِ با آزادی، انسانیت، شرف و هر آنچه بوی نشاط بدهد...تو محاربی،محاربِ با شادی، زندگی، طراوت و هر آنچه رنگ سبز دارد، روح سبز دارد



آنها ژ۳ و کلاشینکف نداشتند، آنها کلت نداشتند، آنها باتوم و شوک دهنده نداشتند،آنها گاز اشک آور و اسپری فلفل نداشتند.آنها فقط دستانشان را به علامت پیروزی بالا برده بودند و مثل همیشه با سکوت حرکت می کردند

خدا بخواب و آسوده بخواب، چون عاشورا گذشت و دسته گل ها را به خاک سپردند و روحشان هر کجا رود به نزد خواب آلوده ها نخواهد رفت. پس با وجدانی آسوده بخواب

فیلم رو تکثیر کنید و به همه نشون بدید که عزیزانمون را چطور در روز عاشورا سلاخی کرده اند... به همه خانه ها در دورترین نقطه ها، آنجا که فقط صدا و سیمای ضرغامی میرسه برسونید....خواهران و برادرانم را نزنید، نکشید .... در زندانها را باز کنید....زمستان است....ولی سر می آید این
زمستان