سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۹

منشور

چه حقیر میشود آدمی در ورای پنجره خواستن
چه بزرگ میشود آدمی در ورای پنجره خواستن
چه آدمی تنها میشود در آنسوی دور رابطه ها
چه آدمی به کثرت میرسد در آنسوی دور رابطه ها
آدمی آدمی آی آدمی
آدمی
موجودیست پر از زاویه ها و منشورهای تو در تو
آدمی پر است از این همه سوال بی جواب و دست و پای بسته و فکر گریزپا
آدمی تنها به حکم آدم بودنش باید بدود...باید از تمام این منشور های تو در تو بگذرد تا خود و زندگی را هر روز تعریف کند
بردارد،
زمین بگذارد،
اوج بگیرد و چه غریبه میشود گاهی برای خود
منشور در منشور،
بین نور و تاریکی، بین خود باوری و خود ستیزی، بین عشق و تنهایی، بین دوری و دوستی، بین غربت و وطن،بین کودکی و بزرگسالی، بین سیاست و هنر، بین قضاوت و حقیقت، بین ساده دلی و حسابگری، بین نظم و بی نظمی بین باور و شک
و شاید سخت تر از همه بین خود با خود
آدمی همواره در گذر است
سخت میگذرد این روزهای پیچ در پیچ